منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 55
بازدید هفته : 75
بازدید ماه : 73
بازدید کل : 24536
تعداد مطالب : 101
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 101
:: کل نظرات : 4

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 18
:: باردید دیروز : 55
:: بازدید هفته : 75
:: بازدید ماه : 73
:: بازدید سال : 805
:: بازدید کلی : 24536
نویسنده : رضا خدری
سه شنبه 26 خرداد 1394

نمایی که پیش رو دارید، در اواخر تابستان 1362 شمسی، مدتی پیش از «عملیات والفجر4» در اردوگاه تاکتیکی

«قلاجه» به ثبت رسیده است. نیمی از افراد حاضر در تصویر به شهادت رسیده و باقی هنوز در قید حیات هستند

  

*ایستاده از راست:
حسین حاج قربان - سید یحیی(رحیم) صفوی(فرمانده ی وقت نیروی زمینی سپاه) - امیر نوحی - محسن رضایی میرقائد(فرمانده ی وقت سپاه) - شهید حاج محمدابراهیم همت(فرمانده‌ی وقت لشکر27 محمد رسول الله(صلوات اله علیه) - شهید حاج عباس کریمی قهرودی (فرمانده‌ی وقت اطلاعات و عملیات لشکر27 محمد رسول الله(صلوات اله علیه) - شهید حاج حسین اسکندرلو (فرمانده ی وقت گردان سلمان از لشکر27 محمد رسول الله(صلوات اله علیه))

*نشسته از راست:
شهید علی اکبر حاجی پور امیر (فرمانده وقت تیپ عمار از لشکر27 محمد رسول الله(صلوات اله علیه)که حدود 2 ماه بعد به شهادت رسید)) - رسول توکلی(مسئول وقت روابط عمومی لشکر27 محمد رسول الله(صلوات اله علیه) - شهید سید محمدرضا دستواره - شهید ابراهیم علی معصومی (جانشین وقت تیپ عمار از لشکر27 محمد رسول الله(صلوات اله علیه) که حدود 2 ماه بعد به شهادت رسید)  -شهید منوچهر رضایی

 

آنها که رفتند ....آنها که جا ماندند

 

 


:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , عکس , ,
:: برچسب‌ها: شهید , والفجر ,
:: بازدید از این مطلب : 397
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : رضا خدری
جمعه 19 دی 1393

اواخر خرداد ماه سال 1361 شمسی، پوتین های نخستین«پاسدارانِ انقلاب اسلامی»، در حالی که هنوز گرد و غبار «خرمشهر» روی آن ها باقی بود، بر سنگ‌فرشِ صحنِ «بانوی مقاومت» حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) بوسه زد. فرمانده‌ی پاسداران،«حاج احمد متوسلیان» که چشم به آزادی «قدس شریف» داشت، چند هفته ی بعد، چشمانِ تمامی شاگردانش را به خون نشاند و نبود تا ببیند، بالیدن بذری را که در شامات کاشته بود. آرمانِ «حاج احمد» را،«حزب الله لبنان» زیرِ سایه سار «پاسدارانِ روح الله» سه دهه در میادین بسیار سخت و صعب، دنبال کرد،  پی در پی پوزه‌ی کفار را به خاک مالید و به بزرگ ترین نبرد، پیش از «نبرد نهایی» رسید. نبردی که پیروان «اسلام ناب محمدی(صلوات الله علیه)» را به یک قدمی «عصر ظهور» می رساند. عصری که در آن، پوتین های «انصارالمهدی(عج الله فرجه)» بر سنگ‌فرشِ صحنِ «مسجدالاقصی» بوسه خواهد زد.
و چه زیبا ترسیم نمود «سید شهیدان اهل قلم» شهید «سید مرتضی آوینی» فردایی را که امروز شد و رویارویی بزرگ آغاز گردید:



 «خلاف آنچه بسياري مي پندارند، اخرين مقاتله ما _ به مثابه سپاه عدالت _ نه با دموكراسي غرب كه با اسلام آمريكايي است، كه اسلام آمريكايي از خود آمريكا دير پاتر است . اگر چه اين يكي نيز ولو "هزار ماه" باشد به يك "شب قدر" فرو خواهد ريخت و حق پرستان و مستضعفان وراث زمين خواهند شد. »

الله اکبر
 
 

:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: شهید , قبله , قدس , کربلا , دیروز , امروز , فردا ,
:: بازدید از این مطلب : 464
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : رضا خدری
جمعه 5 دی 1393

مسلمانان دو قبله دارند: کعبه برای عبادت، قدس برای شهادت؛ طلبه شهید "سید عبدالصمد امام پناه" تولد: 1348/9/15 تبریز شهادت: 1375/1/26 جنوب لبنان


:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , عکس , ,
:: برچسب‌ها: شهید , قبله , قدس , کربلا ,
:: بازدید از این مطلب : 481
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : رضا خدری
پنج شنبه 1 خرداد 1393


یکی از پاسدارها که از بچه های تیپ بوده یک شب می‌آید پیش شهید بروجردی و می گوید حاج آقا مطلبی دارم می‌خواهم خصوصی با شما صحبت کنم.


محمد می‌گوید: ببخشید من الان جلسه دارم اگر اجازه بدید یک وقت دیگر. آن جوان می‌رود و حدود ده روز بعد دوباره می‌آید و درخواست صحبت می‌کند. شهید بروجردی که در حال رفتن به عملیات بوده دوباره عذر خواهی می‌کند و صحبت را موکول می‌کند به زمانی دیگر. 

این جوان برای دفعه سوم زمانی می‌آید که همان صبح رفتن به جلسه ارومیه بوده. شهید بروجردی این بار می‌ماند چه کند تا اینکه به آقای منصوری هماهنگ کننده تیپ می گوید: ایشان را هم سوار ماشین کن من در مسیر با او صحبت کنم ببینم چکار دارد. 

 

 

در بین راه برای دیدن ساختمانی از ماشین پیاده می شوند. منصوری می‌گوید برادر بروجردی این جاده خطرناک است، ممکن است مین داشته باشد. من می‌رم نگاه می کنم اگر خبری نبود شما را صدا می‌کنم.شهید بروجردی قبول می‌کند. در این فرصت هم آن جوان می‌آید راز مگویش را بگوید. آقای منصوری از دور اشاره می‌کند که بیایید. شهید بروجردی می‌نشیند پشت فرمان و آن جوان هم کنار دستش. می‌روند روی مین و هر دو شهید می‌شوند. 

تاریخ شهادت:1362/3/1

 

امروز سالگرد شهادت سردار سرلشکر محمد بروجردی


:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , ,
:: برچسب‌ها: شهید , مسیح , کردستان , بروجردی , تجزیه ,
:: بازدید از این مطلب : 554
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : رضا خدری
شنبه 4 آبان 1392
 30 سال پیش، در چهارم آبان ماه سال ۱۳۶۲، ساعت ۱۷:۱۰ دقیقه ، مدرسه راهنمایی «شهید حمداله پیروز»،در «بهبهان» هدف موشک ارتش بعث عراق قرار گرفت.
 این حمله موجب شهادت ۶۹ دانش آموز، ۴ معلم و ۱ خدمتگزار ( جمعاً ۷۴ نفر ) و مجروح شدن بیش از ۱۳۰ دانش آموز و ۱۱ معلم گردید.

عکسی که می بینید، چند روز پس از انهدام مدرسه مزبور گرفته شده و بقایای مدرسه را نمایش می دهد.

در سالگرد این جنایت فجیع، یاد و خاطره شهدای آن را گرامی می داریم.
شادی روحشان صلوات

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/8/4/426777_372.jpg

* منبع :حهان

 

 

 

 

 


:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , ,
:: برچسب‌ها: دفاع مقدس , بهبهان , صدام , جنایت , مدرسه , شهید , معلم ,
:: بازدید از این مطلب : 739
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضا خدری
پنج شنبه 2 آبان 1392

مردانِ مردِ بوستانِ "غدیر"، به ترتیب از راست:

سردار شهید "حاج مجید رمضان" رییس ستاد لشگر27 محمد رسول الله(ص)
سردار شهید "اسدالله پازوکی" فرمانده گردان حمزه سیدالشهدا(ع) از لشکر 27 محمد رسول الله(ص)
سردار شهید "حاج محمد عبادیان" فرمانده لجستیک و پشتیبانی لشگر 27 محمد رسول الله(ص)
سردار شهید "حاج سید محمدرضا دستواره" جانشین فرماندهی لشگر27 محمد رسول الله(ص)

شادی ارواح مطهرشان، صلوات

 

 

جنوب نیوز


:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , ,
:: برچسب‌ها: شهید , غدیر ,
:: بازدید از این مطلب : 754
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضا خدری
جمعه 26 مهر 1392

 


ملت ايران شهدا را فراموش نکرده‌اند

اسماعيل زاده با تاكيد براينكه ملت ايران شهدا را فراموش نکرده‌اند، افزود: آنان براي حفظ ايران اسلامي رفتند واگر اين كار را نكرده بودند اكنون زير سلطه صدام بوديم.

وي عنوان كرد: اگر از شهادا فاصله بگيريم به گمراهي خواهيم رسيد، ملت ايران با شهدا خو گرفته و آنان شاهدان روز محشرند.

همسنگر شهيد با تاكيد براينكه بايد اعمال خود را با آنچه در قرآن آمده است بسنجيم، افزود: شهدا ميزان اعمال روز حساب‌اند.

وي اظهار داشت: شهيد چيت سازيان جواني و عمر خود را در راه سر افرازي ايران اسلامي گذراند.

اسماعيل زاده اذعان داشت: در كربلاي پنج عراق دو هزار قبضه توپ و سه هزار خمپاره انداز در منطقه شلمچه مستقر كرده بود و در تمامي ساعات شبانه روز باراني از راكت وخمپاره بر سر رزمندگان اسلام می‌بارید.

وي با اشاره به اينكه اولين كاري كه رزمندگان اسلام پس از فتح خرمشهر انجام دادند، اقامه نماز بود، بيان داشت: در جامعه شاهد حق و ناحق شدن  و عدم التزام به حرام و حلال هستيم.

همسنگر شهيد افزود: شهادا بالاترين مديريت بحران را از خود به نمايش گذاشتند اما ارزش‌ها آنان به جامعه انتقال پيدا نكرد.


به خنده‌های آمریکایی‌ها نبايد دلخوش كرد

همسنگر شهيد اذعان داشت: مشكل جامعه ايران پارتي بازي است و به خنده‌های آمریکایی‌ها نبايد دلخوش كرد، چرا كه آنان به مردم ايران بدهكارند.

وي در پايان گفت: نبايد براي ارتباط با آمريكا بر رهبر انقلاب فشار آورده شود.



:: موضوعات مرتبط: عکس شهید , ,
:: برچسب‌ها: شهید ,
:: بازدید از این مطلب : 674
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضا خدری
جمعه 26 مهر 1392

فرزند شهید دستواره:
اظهارات اشراقی جای تأسف دارد


فرزند شهید دستواره گفت: ما همواره پشت سر فرزند شهید همّت بوده‌ایم و حرف ایشان خطاب به خانم اشراقی را تأیید و هر گونه توهین به شهدا و امام شهدا را محکوم می‌کنیم.


مهدی دستواره فرزند شهید محمدرضا دستواره قائم مقام فرمانده لشکر 27 محمدرسول الله(ص) در گفت‌وگو با فارس، در واکنش به اظهارات به نعیمه اشراقی در مورد امام و شهدا، اظهار داشت: اگر خانم اشراقی چنین اظهاراتی را بیان کرده، واقعاً جای تأسف دارد.

وی افزود: باید جلوی افراد در هر جایگاه که باشند و بخواهند به مقدسات ما یعنی شهدا و امام شهدا توهین کنند، گرفته شود.


فرزند شهید دستواره تأکید کرد: ما همواره پشت سر فرزند شهید همت بوده‌ایم و حرف ایشان را تأیید و هر گونه توهین به شهدا را محکوم می‌کنیم.

وی در پایان گفت: هیچ گاه نباید با چنین مسائلی همچون شهدا و امام شهدا شوخی کرد.


:: برچسب‌ها: شهید , پاسدار , اشراقی , توهین , امام , فرزندان شهید ,
:: بازدید از این مطلب : 978
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضا خدری
جمعه 26 مهر 1392

دختر شهید رستگار: 
توقع نمی‌رفت بیت امام به شهدا توهین کنند


 محدثه رستگار فرزند سردار شهید کاظم نجفی رستگار فرمانده اسبق لشکر 10 حضرت سیدالشهداء(ع) در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با اشاره توهین‌های اخیری که در قالب خاطره‌گویی به امام و خانواده شهدا وارد شده است، گفت: اخیراً، صداوسیما فیلمی از امام منتشر کرده که حضرت امام در آن فیلم تاکید کردند هر مطلب و یا حرفی که به نقل از ایشان گفته شود و سندی وجود نداشته باشند درست نیست.


وی افزود: این درست نیست که هر کسی به قول معروف نظرش را به نقل از امام بگوید؛ از بیت حضرت امام که محترم هستند توقع نمی‌رفت و نمی‌رود که به نقل از امام درباره خانواده شهدا نظر دهند و به خانواده شهدا توهین کنند.

رستگار گفت: ما به همین قدر بسنده می‌کنیم چون حرمت بیت امام را حفظ می‌کنیم اما لازم است که بیت امام نیز حرمت خانواده شهدا را حفظ کنند.

دختر شهید رستگار با خطاب قرار دادن موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، گفت: موسسه حفظ و نشر باید به وظیفه خود عمل کند و برایش مهم نباشد که طرف مقابل کیست. چون اگر قرار باشد موسسه در قبال تحریف‌های که می‌شود سکوت کنند و آنرا تائید کنند ممکن است دیگر چیزی از امام باقی نماند.

وی افزود: اگر بخواهم درباره تحریف نظرات امام مثالی بزنم، بهترین مثال، ماجرای حضرت نوح است. حضرت نوح پیغمبر خدا و ولی خداوند بود اما قرآن می‌فرماید چون حضرت نوح پیغمبر خداست دلیلی نمی‌شود که فرزندش هم خوب باشد؛ حضرت امام هم که تفکراتش موجب پیروزی انقلاب اسلامی شد، دلیل نمی‌شود که چون نوه امام است، سکوت کرد. همانطور که نمی‌توان برای بررسی حضرت نوح به فرزندش استناد کرد درباره امام نیز نمی‌توان به نوه ایشان استناد کرد.


:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , عکس , ,
:: برچسب‌ها: شهید , پاسدار , اشراقی , توهین , امام , فرزندان شهید ,
:: بازدید از این مطلب : 344
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضا خدری
جمعه 26 مهر 1392

قوی ترین مردان کشورمان کسانی بودند که از مال و جان و خانواده خود برای دفاع از اسلام و خاک جمهوری اسلامی به جبهه های جنگ رفتند و در مقابل تجاوز بیگانگان، مدافع ارزش های اسلامی شدند.


:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , عکس , ,
:: برچسب‌ها: شهید ,
:: بازدید از این مطلب : 345
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضا خدری
چهار شنبه 24 مهر 1392

عکسی که می بینید، در جبهه ی خوزستان و در اوایل دهه شصت گرفته شده است و به مناسبت "روز عرفه" به کاربران عزیز هدیه می شود. عکس نیازی به شرح و توصیف ندارد، فقط ناخودآگاه انسان را به یاد آیه سوره مبارک «طه» می اندازد. آنجا که پروردگار می فرماید:"إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى"(اين منم پروردگار تو پاى‏پوش خويش بيرون آور كه تو در وادى مقدس "طوى" هستى)
در لحظات روح نواز "دعای عرفه" ما را هم از دعای خیرتان بی نصیب نگذارید. التماس دعا

شادی ارواح طیبه شهدا، صلوات

:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , عکس , ,
:: برچسب‌ها: شهید ,
:: بازدید از این مطلب : 307
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : رضا خدری
دو شنبه 22 مهر 1392
عکسی که می بینید، درست روی خط آتش گرفته شده است. حجم آتش، از گرد و غبار و خاکستر و رزمندگانی که در سینه کش خاکریز، درون سنگرها فشرده شده اند به خوبی پیدا است. در این میانه معلوم نیست این چند کیلو انار که معلوم است بدون دست خوردن، له و لورده در میانه میدان رها شده اند، چه حکایتی دارند. تنها بسیجی موجود در عکس که چهره اش پیدا است هم شناخته شده نیست. اگر کسی او را شناخت، یا احتمالا خودش این عکس را دید، شاید داستان این انارها را روی خط آتش فهمیدیم. اگر شما او را می شناسید، خبرش کنید، شاید کنجکاوی تاریخیمان کمی مرتفع شود.

 
 
برچسب ها: انار ، آتش ، جنگ ، جبهه

:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , عکس , ,
:: برچسب‌ها: شهید , خط آتش , انار ,
:: بازدید از این مطلب : 301
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : رضا خدری
شنبه 20 مهر 1392

  

شهید دکتر علی محمد فیاض بخش وزیر بهداشت و درمان 

شهید فیاض بخش  موسس انجمن امدادگران امام خمینی(ره) بود. این شهید آسایشگاه معلولان انقلاب را با همكاری انجمن امدادگران امام (ره) و كمیته امداد، زیر نظر بنیاد شهید راه‌اندازی كرد.طبابت و ویزیت رایگان به مدت 4 سال، تاسیس كلینیك سلمان فارسی با همكاری شهید دكتر لواسانی،‌ آموزش كمك‌های اولیه پزشكی برای خدمت به مجروحان و معلولان انقلاب از دیگر فعالیتهای این شهید بزرگوار بود. وی سپس به عنوان مدیركل توانبخشی در وزارت بهداری مشغول به كار شد. پیشنهاد لایحه سازمان بهزیستی كشور و پیگیری برای تاسیس چنین سازمانی جدا از وزارتخانه بهداشت از اقدامات دیگر این شهید بود. محمد علی فیاضبخش دركابینه شهید رجایی، به عنوان وزیر مشاو و سرپرست بهزیستی خدمت می‌كرد. بخش، شامگاه هفتم تیر 1360 در حزب جمهوی اسلامی براثر انفجار بمب به شهادت رسید 

:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , ,
:: برچسب‌ها: شهید ,
:: بازدید از این مطلب : 247
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : رضا خدری
شنبه 20 مهر 1392

سردارشهید سید محسن صفوی فرمانده قرارگاه مهندسی صراط 


  

سید محسن صفوی، برادر بزرگتر سردار رحیم صفوی است. ایشان در سال ۱۳۳۳ در یکی از روستاهای اطراف اصفهان متولد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی مامور تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در شهرستان‌هاي شهرضا و سميرم و مسوول مهندسی سپاه پاسداران در استان اصفهان شد. 

در سال‌هاي دفاع مقدس و براساس مصوبه‌ای از طرف هيات دولت، سید محسن صفوی مسووليت قرارگاهی به نام «صراط الستقیم» را برعهده گرفت تا از توان وزارتخانه‌ها در زمينه دفاع مقدس به نحو مطلوب‌تری استفاده شود. قرارگاه مهندسی صراط یکی از مهمترین و کلیدی ترین قرارگاههایی بود که در طول دفاع مقدس نقش آفرینی کرد. شهید محسن صفوی در سال 1365 در اثر یک سانحه هوایی به شهادت رسید. 

:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , عکس , ,
:: برچسب‌ها: شهید ,
:: بازدید از این مطلب : 380
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضا خدری
شنبه 20 مهر 1392
سردار شهید علیرضا عاصمی  
 
  
شهید علیرضا عاصمی معروف به نگین تخریب، فرمانده دلاور تخریب قرارگاه نجف و کربلا  
علی در طریق القدس (آذر 1360 ) که اولین عملیات بزرگ بود در میدان مین به شدت مجروح شد که چندین ماه نیاز به درمان و استراحت داشت ولی با وقفه ای کوتاه دوباره به جنوب آمد در حالیکه تا روز آخر حیات آثار جراحت در بدن او مشهود بود. اوج فرماندهی و صلابت برادر علی را آنهایی که در خیبر و بدر بودند به چشم خود دیدند. طلائیه آن روزها خیلی خاطره ها از نقش آفرینی علی دارد که اتفاقا آن روزها بسیاری از نیروهای تخریب را هم با شهادت یا جراحت از دست داده بود. 



بعد از والفجر8 تقدیر دیگری برای او رقم خورد و پس از سالها حضور در عملیات از شمالی ترین جبهه تا دریاچه نمک در فاو، فرماندهی نیروهای تخریب برای عملیات برون مرزی در عمق چندصد کیلومتری شمال عراق را بر عهده گرفت. در تابستان 1365 عمده نیروهای زبده و قدیمی تخریب دور علی جمع شدند که مقر آنها هم در "تنگه کنشت" در منطقه کوهستانی "طاق بستان" کرمانشاه بود. آموزشهای مقدماتی، سخت و طاقت فرساتر از مواقع دیگر بود. علی با آن بدن رنجور هیچگاه نیروهایش را از دور هدایت نکرد و همپای آنها چه در آموزش و چه در عملیات حرکت می کرد. عملیاتی که پیاده رویهای آن در کوه و دشت گاهی به 24 ساعت مداوم می رسید و گاهی باید از رودخانه هایی عبور کرد که عمق آن 5/1 متر بود و امکان پل زدن هم وجود نداشت. 
این جمله  را شهید عاصمی بسیار تکرار می‌کرد: یک هفته دیر جبهه آمدم ؛ خدا کند امام راضی باشد 

:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , عکس , ,
:: برچسب‌ها: شهید ,
:: بازدید از این مطلب : 300
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضا خدری
پنج شنبه 18 مهر 1392


:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , عکس , ,
:: برچسب‌ها: گمنام , شهید ,
:: بازدید از این مطلب : 303
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضا خدری
پنج شنبه 18 مهر 1392

فرشته ها منتظر ایستاده اند

تا نمازت تمام بشه

و

پیشانیت را ببوسند و بهت

بوی خوش بهشت را بشارت بدهند


:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , عکس , ,
:: برچسب‌ها: شهید , نماز ,
:: بازدید از این مطلب : 280
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضا خدری
پنج شنبه 18 مهر 1392

میدونم به قول زنده یاد

دکتر شریعتی :

روح انسان عاشق آسموناست

ببین داری به آسمون نگاه میکنی

انگار نه انگار

مرگ تو را فرا گرفته


:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , عکس , ,
:: برچسب‌ها: شریعتی , شهید ,
:: بازدید از این مطلب : 287
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضا خدری
پنج شنبه 18 مهر 1392


:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , عکس , ,
:: برچسب‌ها: شهید حاج احمد طهماسبی , شهید , انقلاب ,
:: بازدید از این مطلب : 764
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : رضا خدری
چهار شنبه 17 مهر 1392

مصطفی رمضان در کنار عکس پدر شهیدش

                                 سردار مجید رمضان فرمانده ستاد لشگر 27 محمد رسول الله 
                                  که در دی ماه سال 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید

 

 

:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , ,
:: برچسب‌ها: شهید , فرزندشهید , لشگر27 محمد رسول الله , کربلای5 , رمضان ,
:: بازدید از این مطلب : 432
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : رضا خدری
چهار شنبه 17 مهر 1392

«سرلشکر شهید سید موسی نامجو» به سال 1317 در بندر انزلی به دنیا آمد. ایشان بعد از اتمام دوره دبیرستان به تحصیل در دانشکده افسری ادامه داد. شهید نامجو در سال 1349 ازدواج کرد و از سال 1350 فعالیت های سیاسی خودش را در ارتش شروع کرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق «شهید محمد منتظری»، «شهید کلاهدوز» و تعداد دیگری از دوستانش اقدام به تاسیس سپاه پاسداران کردند. ایشان در مسئولیت هایی چون عضو هیئت علمی و فرماندهی دانشکده افسری و همچنین در دوره ی ریاست جمهوری شهید رجائی در تاریخ 26/6/1360 به سمت وزیر دفاع منصوب شد. وی سرانجام در شامگاه هفتم مهرماه 1360 در حادثه هواپیمایی C130 به فیض عظیم شهادت رسید.

 


:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , ,
:: برچسب‌ها: شهید , شهیدنامجو , c130 , شهید رجایی , سپاه پاسداران , انقلاب اسلامی ,
:: بازدید از این مطلب : 329
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضا خدری
سه شنبه 16 مهر 1392

 

عکس نوشت

ناگفته های یک مادر شهید 

 


:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , ,
:: برچسب‌ها: شهید , مادرشهید , عکس نوشت ,
:: بازدید از این مطلب : 408
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : رضا خدری
دو شنبه 24 مهر 1391

دوست دارم شبیه تــــــــــــو شوم 

شبیه کلمه‌ای که خدا دوستش دارد؛
 
شهید
 
و اگر می شود بیشتر دوست دارم کمنام باشم 
دوست ندارم کسی بداند که بودم ... کجایی ام 
دوست دارم همچون زهرا ... باشم ولی نباشم 
باشم ولی کسی نتواند ببیند ... 
دوست دارم ... راستی دیده اید زندگیامان همه اش شده است من 
من ، خونه من ، همسر من و ... می خواهم نباشم تا این منیت ها نباشد 
 خودم می گویم آمین شاید دلت رحم آید و مستجابش کنی 
 
 
آمین یا ربی یا ارحم الراحمین 

 
 


:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , ,
:: برچسب‌ها: شهید ,
:: بازدید از این مطلب : 288
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : رضا خدری
دو شنبه 3 مهر 1391

 ریاضیش خیلی خوب بود.

 

 شب ها بچه ها را جمع می کرد کنار میدان سرپولک ؛پشت مسجد  به شان ریاضی درس می داد. زیر تیر چراغ برق.

 


:: موضوعات مرتبط: شهید , ,
:: برچسب‌ها: شهید , فرمانده , ایران , چمران ,
:: بازدید از این مطلب : 609
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : رضا خدری
دو شنبه 3 مهر 1391

 خوابی که شهید برونسی را فرمانده کرد

آن روز، هر چه به‌اش گفتیم و گفتند مسئولیت گردان عبدالله را قبول کند، فایده‌ای نداشت که‌ نداشت. روز بعد ولی، کاری کرد که همه مات و مبهوت شدند؛ صبح زود ‌رفته بود مقر تیپ و به فرمانده تیپ گفته بود: چیزی را که دیروز گفتید، قبول می‌کنم.

به گزارش فارس ، یک روز توی منطقه جلسه داشتیم. چند تا از فرماندهان رده بالا هم آمده بودند. بعد از مقدماتی، یکی‌شان به عبدالحسین گفت: حاجی برات خواب‌هایی دیدیم. عبدالحسین لبخندی زد و آرام گفت: خیره انشاءالله. گفت: انشاءالله.

مکثی کرد و ادامه داد: با پیشنهاد ما و تأیید مستقیم فرمانده لشکر، شما از این به بعد فرمانده گردان عبدالله هستید. یکی دیگرشان گفت: حکم فرماندهی هم آماده است.

خیره عبدالحسین شدم. به خلاف انتظارم، هیچ اثری از خوشحالی توی چهره‌اش پیدا نبود. برگه حکم فرماندهی را به طرفش دراز کردند، نگرفت! گفت: فرماندهی گروهانش هم از سر من زیاده، چه برسه به فرماندهی گردان!

گفتند: این حرفا چیه می‌زنی حاجی؟! ناراحت و دمغ گفت: مگر امام نهم ما چقدر عمرکردن؟ همه ساکت بودند. انگار هیچ‌کس منظورش را نگرفت. ادامه داد: حضرت توی سن جوانی شهید شدن، حالا من با این سن چهل و دو سال، تازه بیام فرمانده گردان بشم؟ گفتند: به هر حال، این حکم از طرف بالا ابلاغ شده و شما هم موظف به قبول کردنش هستید.

از جایش ‌بلند شد، با لحن گلایه‌داری گفت: نه باباجان! دور ما رو خط بکشید، این چیزها، هم ظرفیت می‌خواد، هم لیاقت که من ندارم و از جلسه زد بیرون.

آن روز، هر چه به‌اش گفتیم و گفتند که مسئولیت گردان عبدالله را قبول کند، فایده‌ای نداشت که‌ نداشت. روز بعد ولی، کاری کرد که همه مات و مبهوت شدند؛ صبح زود ‌رفته بود مقر تیپ و به فرمانده تیپ گفته بود: چیزی رو که دیروز گفتید، قبول می‌کنم.

کسی، دیگر حتی فکرش را هم نمی‌کرد که او این کار را قبول کند. شاید برای همین، فرمانده پرسیده بود چی رو؟ عبدالحسین ‌گفته بود: مسئولیت گردان عبدالله رو ... . جلو نگاه‌های تعجب‌زده دیگران، عبدالحسین به عنوان فرمانده همان گردان معرفی شد.

حدس می‌زدیم باید سرّی توی کارش باشد، وگرنه او به این سادگی زیر بار نمی‌رفت. بالاخره هم یک روز توی مسجد بعد از اصرار زیاد ما، پرده از رازش برداشت و گفت: همان شب خواب دیدم خدمت آقا امام زمان(سلام‌الله علیه) رسیدم. حضرت خیلی لطف کردند و فرمایشاتی داشتن؛ بعد دستی به سرم کشیدند و با آن جمال ملکوتی‌شان، و با لحنی که هوش و دل آدم را می‌برد، فرمودند: شما می‌توانی فرمانده تیپ هم بشوی.

خدا‌‌ رحمتش کند. همین اطاعت محضش هم بود که آن عجایب و شگفتی‌ها را در زندگی او رقم زد. یادم هست که آخر وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: اگر مقامی هم قبول کردم، به خاطر این بود که گفتند: واجب شرعی است؛ وگرنه، فرماندهی برای من لطفی نداشت.

راوی: ابوالحسن برونسی برادر شهید


:: موضوعات مرتبط: شهید , ,
:: برچسب‌ها: شهید , فرمانده , ایران , برونسی ,
:: بازدید از این مطلب : 465
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : رضا خدری
دو شنبه 3 مهر 1391

 نفوذ به باغ عراقی‌ها و بردن بلندگوی پرسر و صدای عراق

 

یک روز فرمانده ما را فرا خواند و گفت: یک ماموریت ویژه برای شما دارم، شما باید بروید درباغی که میان ما و عراقیها قرار داشت و بلندگو عراقی را که آسایش از ما گرفته از بین ببرید. دونفری نگاهی به همدیگر انداختیم و سپس رو به فرمانده لبخند زدیم و گفتیم چشم فرمانده.

نزدیک غروب به طرف باغ حرکت کردیم، وارد باغ شدیم به طرف بلند گو رفتیم و آنرا بیرون کشیدیم و با خود آوردیم و در حالیکه گاه‌گاهی گلوله ای سینه آسمان را می شکافت  با سرعت به طرف نیروهای خود حرکت کردیم و مستقیم به طرف سنگر فرمانده رفتیم.

 


:: موضوعات مرتبط: شهید , ,
:: برچسب‌ها: شهید , جانباز , تخریب ,
:: بازدید از این مطلب : 442
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : رضا خدری
دو شنبه 3 مهر 1391

 

خودمانیم راست می گوییم : " که خودم در شلمچه جا مانده ام " 

اگر خودمان بودیم می گذاشتیم خون شهیدی که بر زمین ریخت زیر پای اوباش ها لگد مال شود 

اگر خودمان بودیم چادر فروشی ها خلوت و بوتیک های بالا شهر شلوغ بود ؟؟؟

اکر خودمان بودیم جشنواره های هنری مان محرم و نا محرم داشت 

اگر خودمان بودیم لا اقل در مجلس بزرگداشت یاد شهدا بی حجاب نمی دیدیم 

اینجا ایران است!

مجلس گرامیداشت خون شهدا!


:: موضوعات مرتبط: شهید , ,
:: برچسب‌ها: شهید , تخریب , ایران ,
:: بازدید از این مطلب : 617
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : رضا خدری
دو شنبه 3 مهر 1391

 اگر آدم پاهایش سالم هم باشند و بخواهند دم به ساعت از این تپه‌ ماهورها پایین بالا برود، پاهایش درد می‌گیرد؛ ما هم آدمیم؛ با این پای مصنوعی کم مشکل نداریم؛ تازه همین پای مصنوعی جای سالم ندارد و حسابی چسب دوقلو خورده.

 به گزارش فارس، شهید تفحص «علی محمودوند» به سال 1343 در تهران به دنیا آمد. علی، تابستان سال 1361 همزمان با شروع عملیات «رمضان» در 17 سالگی به جبهه رفت و کارش را در گردان تخریب لشکر 27 محمدرسول‌الله(ص) آغاز کرد؛ در عملیات «والفجر مقدماتی» همراه گردان حنظله به منطقه فکه رفت و از ناحیه دست مجروح شد.

او مجروحیت دیگرش در عملیات «والفجر 8» را این گونه بیان می‌کند: «سال 64، در عملیات والفجر 8، داشتم در حاشیه جاده «فاو ـ ام‌القصر» کار می‌کردم؛ حدود 700 ـ 800 مین خنثی کرده بودم؛ چاشنی‌های آنها را هم ریخته بودم توی یک لنگه جوراب و دستم بود؛ آمدم بروم سر وقت یک سری مین والمر، که بی هوا پایم رفت روی مین. بچه‌ها خیال کردند کنارم خمپاره منفجر شده؛ چون با انفجار مین، 800 چاشنی هم منفجر شدند و پایم را آش و لاش کردند!».

 علی در سال 1367 ازدواج می‌کند و خداوند یک فرزند پسر و یک دختر به او می‌بخشد؛ اما دلخوشی علی، همان مقتل همرزمانش است؛ همرزمانی که جامانده بودند در فکه.

  او حتی با پای مصنوعی‌اش روزی 14 ـ 15 ساعت را در ارتفاعات 143 فکه کار می‌کرد؛ در این باره می‌گوید: «اگر آدم پاهایش سالم هم باشند و بخواهند دم به ساعت از این تپه‌ ماهورها پایین بالا برود، پاهایش خسته می‌شود و درد می‌گیرد؛ ما هم آدمیم؛ با این پای مصنوعی کم مشکل نداریم؛ تازه همین پای مصنوعی جای سالم ندارد و درست و حسابی چسب دوقلو خورده...

 پارسال [سال 1372] پای مصنوعی اولی‌ام حین کار شکست؛ مدتی به ضرب چسب دوقلو آن را با خودم این ور و آن ور می‌کشاندم تا اینکه بالاخره درب و داغان شد.

رفتم تهران یکی دیگر گرفتم؛ این دومی هم بعد از مدتی به سرنوشت رفیق اولش مبتلا شد؛ منتهی چون دیگر تهیه پروتز برایم مشکل بود، به ناچار مدتی خانه‌نشین شدم. بالاخره با مساعدت سردار عزیزمان حاج آقا باقرزاده پای مصنوعی دیگری از طریق بازار آزاد گرفتیم و با همان هم آمدیم اینجا».

  این فرمانده گروه تفحص لشکر27 محمدرسول‌الله (ص) سرانجام در 22 بهمن 1379 در منطقه فکه بر اثر انفجار مین به شهادت رسید و پیکر مطهرش در قطعه 27 بهشت‌ زهرا(س) آرام گرفت.

  


:: موضوعات مرتبط: شهید , ,
:: برچسب‌ها: شهید , جانباز , تخریب ,
:: بازدید از این مطلب : 598
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : رضا خدری
سه شنبه 7 شهريور 1391

 

خواهرانم،

فاطمه وارد زندگی کنید،

زینبی ترک دنیا کنید،

حجابتان از خون ما با ارزش تر است استعمار از سیاهی چادر شما وحشت دارد دنباله رو پیام سرخ ما باشید.

شهید محمد قاسمیان شیروان


:: برچسب‌ها: حجاب , شهید ,
:: بازدید از این مطلب : 413
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : رضا خدری
دو شنبه 6 شهريور 1391

 شهید ....................

 
 
 
 
چه آرام سر بر زمین گذاشتی ... میدانم چرا این چنین آرام رفتی ... وقتی که رفتی حسین به پیشوازت آمده بود و تا درب های بهشت تو را مشایعت کرد ... از طرفی خیالت راهت بود که بعد از رفتنت همه بازماندهای زمینی راه تو را ادامه میدهند اما ؟؟ اما انگار وقتی همت سخنرانی کرد و گفت بعد از جنگ چه می شود تو غایب بودی و نشنیدی که اگر می ماندی شاید دق می کردی شاید پشیمان میشدی و شاید ... و امروز خیلی ها پشیمان شدند و اندک کسانی ماندند ودق کردند خوش به حالت که در بهشت برینی راستی سلام مرا به همت برسان بگو راست گفته بودی راست راست!! 
 

:: موضوعات مرتبط: شهید , عکس شهید , ,
:: برچسب‌ها: شهید , همت , آرامش ,
:: بازدید از این مطلب : 398
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : رضا خدری
یک شنبه 5 شهريور 1391

 بابای من کو ؟؟؟

 

این درد نسل ماست مداوا نمی شود

یک عکس و یک پلاک که "بابا" نمی شود

 

 


:: برچسب‌ها: شهید , گمنام , بابا ,
:: بازدید از این مطلب : 427
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : رضا خدری
یک شنبه 5 شهريور 1391

 دنیا................. آری دنیا .............
همان دنیایی که فرمودند : چنان ارزشمند است که آنرا به کم تر از آخرت نفروشید و امروز بعضی ها  می فروشند دنیاشون رو آن هم به قیمت چند دونه ارزن
 ولی او نه  بله او هم انسان بود گوشت و پوست و استخوون گلوله که می آومد زوزه کشون از بغل گوشش میگذشت ... سوت خمپاره ها گوشش را برای مدتی کر میکرد ... گشنه بود و تشنه 48 ساعت بود که آب و غذایی نخورده بود ولی باید می جنگید ... اگر او نمی جنگید چه می شد !!! می دونی صحرای صاف و بدون سنگر یعنی چه ؟؟ میدونی سرمای کردستان و گرمای شلمچه یعنی چه ؟؟؟ تا به حال روی رمل قدم زدی ؟؟ شیمیایی ، ماسک ،چهار لول ،
میدون مین و...
دیدی یک نفر چطور تیر قناصه میخوره وسط پیشونیش ؟؟؟
آره اون اومده بود بفروشه تمام دنیاش رو اما ارزون نه اون فقط میخواست شهید بشه 

 

اون بهشت رو می خواست خون بها !!!!!!!!!!

 

بهشت گوارای وجودت شهید 


:: برچسب‌ها: شهید , رمل , چهارلول , قناصه , سنگر ,
:: بازدید از این مطلب : 410
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : رضا خدری
جمعه 27 مرداد 1391

 خاطره بسیار جالب از آیت الله بروجردی

در یکی از روزهای بهار سال 1331 که نوجوانی 9ساله

بودم، گروهی از طلبه‌های جوان و سیاسی از تهران عازم قم شده  بودند تا با

آیت‌الله بروجردی دیدار کنند. طلبه‌ی جوانی که بعدها فهمیدم نواب صفوی

بود سخنان تندی ایراد می‌کرد که هیچ چیز ازآن در خاطرم نمانده است.

بعدهاخبردار شدم که نواب و یارانش قصددیدار با آیت‌الله بروجردی راداشتند

که ایشان آن ها را نپذیرفته بودند. ازپدرم شنیدم که چند روز بعد که اصحاب آیت‌الله

بروجردی ، از جمله پدرم در محضر ایشان بودند، یکی ازبزرگان و از مدرسین

حوزه (ظاهراپدر آیت‌الله فاضل لنکرانی، مرجع معاصر) علت این رفتار را از

آقای بروجردی سوال کرده و می‌پرسد چرااین افراد را که خواهان حکومت

اسلامی هستند، نپذیرفتید؟

ایشان در جواب می‌گویند:این آقایان می‌خواهند شاه

رابردارند ولی امثال شما را به جای او بگذارند. شخص دیگری (ظاهرامرحوم

آیت‌الله کبیر) از علمای بزرگ و فقهای برجسته بوده است می‌پرسد، مگر چه

اشکالی دارد؟

آیت‌الله بروجردی درجواب می‌گویند:

اشکال بزرگ این امردراین جا است که شاه با اسلحه

توپ و تفنگ به جان مردم می‌افتد،با این اسلحه می‌شود مقابله کرد ولی

اگرشما به جای او نشستید،اسلحه شما ایمان وعقاید مردم است که به جان مردم

می‌اندازید. با این اسلحه نمی‌توان به راحتی مقابله کرد و لذا دین و

ایمان مردم به بازی گرفته می‌شود.

منبع:

دکترصادق طباطبایی - خاطرات سیاسی اجتماعی (1)


:: برچسب‌ها: شهید , آیت الله بروجردی ,
:: بازدید از این مطلب : 488
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بوشهری غریب و آدرس bushehry.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.