اول شهریور بزرگداشت حکیم ابوعلی سینا به عنوان روز پزشک، با افتخار در گاهنامه خورشیدی ایران زمین ثبت شده است.
در بوشهر از دیرباز پزشکان حاذق و بیدار وجدانی به کار طبابت مشغول بودند که هیچگاه نام و یاد نیکشان از اذهان یرون نمی رود.
از آن جمله اند خاندان طبیب شامل: سید جعفرطبیب که مطب ایشان در محله بهبهانی بود، سید صالح طبیب، سید حسین طبیب که دندانپزشک بود، سید محمد طبیب مشهور به سید محمد دکتر که در زمان نبرد تنگستانی ها با انگلیس زخمی ها و بیماران را مداوا می کرد، سید عبدالرضا طبیب حافظ الصّحه که علاوه بر طبابت بمدت 16 سال صندوقدار امین مدرسه سعادت بود و سید علی طبیب که در برنامه رادیويی، خودم با او گفتگو کردم.
او متولد 1306 خورشیدی است و در بین مردم به آسید علی شهره است که به طبابتش ایمان فراوان داشتند.
او در یک روز معین ساکنان جزیره شیف را به توصیه پدر – مرحوم سید جعفر – بصورت رایگان ویزیت می کرد.
چه آرام سر بر زمین گذاشتی ... میدانم چرا این چنین آرام رفتی ... وقتی که رفتی حسین به پیشوازت آمده بود و تا درب های بهشت تو را مشایعت کرد ... از طرفی خیالت راهت بود که بعد از رفتنت همه بازماندهای زمینی راه تو را ادامه میدهند اما ؟؟ اما انگار وقتی همت سخنرانی کرد و گفت بعد از جنگ چه می شود تو غایب بودی و نشنیدی که اگر می ماندی شاید دق می کردی شاید پشیمان میشدی و شاید ... و امروز خیلی ها پشیمان شدند و اندک کسانی ماندند ودق کردند خوش به حالت که در بهشت برینی راستی سلام مرا به همت برسان بگو راست گفته بودی راست راست!!
یادته مامان؟ اسم قاشقو گذاشتی قطار، هواپیما، كشتی؛ تا یك لقمه بیشتر بخورم،یادته؟ شدی خلبان، ملوان، لوكوموتیوران؛ می گفتی بخور تا بزرگ بشی... آقا شیره بشی! خانوم طلا بشی!!
همان دنیایی که فرمودند : چنان ارزشمند است که آنرا به کم تر از آخرت نفروشید و امروز بعضی هامی فروشند دنیاشون رو آن هم به قیمت چند دونه ارزن
ولی او نهبله او هم انسان بود گوشت و پوست و استخوون گلوله که می آومد زوزه کشون از بغل گوشش میگذشت ... سوت خمپاره ها گوشش را برای مدتی کر میکرد ... گشنه بود و تشنه 48 ساعت بود که آب و غذایی نخورده بود ولی باید می جنگید ... اگر او نمی جنگید چه می شد !!! می دونی صحرای صاف و بدون سنگر یعنی چه ؟؟ میدونی سرمای کردستان و گرمای شلمچه یعنی چه ؟؟؟ تا به حال روی رمل قدم زدی ؟؟ شیمیایی ، ماسک ،چهار لول ،
میدون مین و...
دیدی یک نفر چطور تیر قناصه میخوره وسط پیشونیش ؟؟؟
آره اون اومده بود بفروشه تمام دنیاش رو اما ارزون نه اون فقط میخواست شهید بشه